loading...

گاه نویسی

ایستگاه پروین شناسی

بازدید : 288
شنبه 30 آبان 1399 زمان : 4:37

وقتی ناآرام میشوم و بیقرار، وقتی نفسم تنگ میآید از این همه لباس زهد و دروغی که به تن کرده ایم، وقتی وحشت میکنم از عادتمان به ظلم و خفقان و فقر، بیش از هرچیز به دنیای مردگان پناه میبرم. اهمیتی ندارد اگر مرا مرده پرست بخوانید. برای قبرستان رفتن هم هرگز خود را موظف به شبهای جمعه نکرده ام. به خیالم اینها سنتی است که پایه و اساسی جز تفکرات سطحی عامه ندارد. از نظر من، آدم هروقت هرکجا که بخواهد میتواند برود. این است که گاهی یک ظهر دوشنبه یا صبح جمعه دلم میخواهد شال و کلاه کنم و هرطور شده خودم را به آنجا برسانم. این موضوع را هیچ کس جز خودم و شمایی که میخوانید نمیداند. و اما تماشای آن سنگ‌های سیاه و سفید از بالای کوه و کنار مزار شهدا، همیشه چیزی بیشتر یک تلنگر بوده برایم. دیدن سرانجام تمام این زندگی تلخ و شیرین، تکلیفم را بیشتر مشخص میکند. میفهمم که نه ظلم و فساد این حکومت و نه فقر و خفقان مردم هیچ کدامشان ماندنی نیست و عایدی همه ما از این دنیا چندمتر پارچه سفید و یک مشت خاک است.

عشق و حآل وی
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی